معرفی وبلاگ
صفحه ها
دسته
سخن روز
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 286333
تعداد نوشته ها : 108
تعداد نظرات : 52
Rss
طراح قالب
GraphistThem272

تاثیر انقلاب اسلامى بر عربستان سعودى ( ٢)
موقعیت ژئوپلیتیکى، ژئواکونومیک و ژئوکالچرال عربستان موجب شده است که قدرت هاى جهانى براى نفوذ و تسلط بر افکار عمومى و ساختار حکومت دراین کشور طراحى، برنامه ریزى و اقدامات ویژه اى داشته باشند که شکل دهى جریان وهابیت و برپایى حکومت سعودى و تاسیس پادشاهى عربستان سعودى با حمایت انگلستان را مى توان در این راستا تحلیل نمود. عربستان کنونى به دلیل ماهیت پایه گذار و موسس آن (آل سعود) از ابتدا سیاستى را دنبال کرده تا قبایل معروف و متنفذساکن در این کشور به شکلى به خانواده آل سعود وابسته باشند. در همین راستا خاندان آل سعود با آل شیخ، موسس وهابیت پیوندهاى خانوادگى (ازطریق ازدواج) برقرار نموده و پادشاه مراکز قدرت را با محوریت خاندان آل سعود بین شخصیت هاى بانفوذ قبایل تقسیم مى نماید تا همواره قدرت اصلى در دست آل سعود باقى مانده و از حمایت مذهبى آل شیخ نیز برخوردار باشند. این در هم تنیدگى ساختار سیاسى — مذهبى حکومت عربستان باعث شده تاانسجام سیاسى این کشور حفظ شود. پس از جنگ جهانى دوم و افول قدرت انگلستان و جایگزینى آمریکا بر مناطق تحت نفوذ انگلستان این پیوند و تعامل بین حکام سعودى و آمریکا برقرار و ادامه یافته است، هر چند روابط آمریکاو عربستان در برهه هاى زمانى و دوره هاى مختلف با فراز و فرودهاى نسبى  همراه بوده است، ولى در مجموع عربستان همواره به عنوان یکى ازمحورى ترین متحدین آمریکا در منطقه مورد توجه بوده است. آمریکا پس از انگلیس با شروع بهره بردارى از نفت در ١٩٣٠ ، وارد عربستان شده و با در نظر گرفتن عوامل متعددى چون موقعیت ژئوپلیتیک عربستان و نقش آفرینى آن در جهان اسلام و نیز منابع انرژى این کشور پیوند خود را با هیئت حاکمه عربستان تقویت نمود.از میان عوامل مذکور، نفت و انرژى براى ایالات متحده آمریکا در ازاى حفظ ساختار حکومت سعودى در چارچوب معادله«نفت در برابر امنیت»از اهمیت ویژه برخوردار بوده است. انتقال نفت از عربستان ودیگر کشورهاى حوزه خلیج فارس براى آمریکا و رفع نگرانى هاى امنیتى براى  در دولتمردان سعودى، دو کشور را در حوزه امنیتى و اقتصادى به هم نزدیک و روابط دو کشور را تقویت نموده است. بررسى هانشان مى دهد  که دولتمردان آمریکا از جنگ جهانى دوم تاکنون دسترسى به نفت عربستان و محروم ساختن رقباى خود از تسلط بر آن راجزو منافع حیاتى خود قلمداد نموده اند و دولتمردان سعودى نیز به لحاظ امنیتى وابستگى زیادى به آمریکا پیدا کرده اند سعودى ها در ٦ دهه اخیر آمریکا را ضامن امنیت خود در منطقه فرض نموده اند و در مقابل آمریکایى ها نیز عربستان را به عنوان ستون استراتژى خود در خاورمیانه و خلیج فارس موردتوجه و حمایت قرار داده اند.با این که سران سعودى در خصوص سیاست های آمریکا در مورد منازعه اعراب و رژیم اسرائیل رضایت نداشتند اما در دوران جنگ سرد متاثر از معادله « نفت و امنیت » به عنوان یکى از محورى ترین متحدان استراتژیک آمریکا در منطقه ایفاى نقش نموده و درسیاست دو ستونى نیکسون براى مدیریت تحولات منطقه اى، این کشور نقش ستون مالى را در کنار رژیم پهلوى به عنوان ستون نظامى ایفا مى کرده است.با پیروزى انقلاب اسلامى و حذف یکى از ستون هاى اصلى استراتژى آمریکا در منطقه،اهمیت عربستان براى آمریکا مضاعفشد به گونه اى که این کشوره عنوان محور سیاست « نفت و امنیت » بالاتر از محدوده معادله اى آمریکا مورد توجه قرار گرفت.
منبع روزنامه صبح صادق دوشنبه ٢ دی ١٣٨٧ - شماره 381

تاثیر انقلاب اسلامى بر عربستان سعودى(1)
در میان کشورهاى اسلامى، شناخت جایگاه عربستان درمنطقه، جهان اسلام و در تعامل با انقلاب اسلامى به دلیل ویژگى هاى تاریخى، فرهنگى و ژئوپلیتیکى ویژه ای که دارد بسیار ضرورى و با اهمیت است. عربستان مرکز گسترش زمین، محل هبوط آدم و حوا،سرزمین برپایى کعبه و جوشش چشمه توحید و گسترش نداى توحیدىحضرت ابراهیم، پرچمدار یگانه پرستى، محل طلوع تابناک و حیات بخش اسلام، زادگاه خاتم انبیا حضرت محمد (ص) و اهل بیت طاهرین آن پیامبر اعظم (ع)، محل وقوع و شکل گیرى تاریخ پرافتخار و سراسر درس و عبرت صدر اسلام و...و در نهایت محل برگزارى همایش  بى نظیر وبین المللى سالانه مسلمانان جهان در  مراسم حج است که همه روزه مسلمانان در اقصى نقاط جهان به سوى کعبه به نمازمى ایستند و میلیون ها نفر از آنها که توفیق پیدا مى کنندبا قلبى مالامال از عشق، معنویت و با همه وجود به آن سرزمین عزیمت مى کنند. ازنتایج ناشى از سوز و گداز مناسک عبادى — سیاسى آن به انتظار توفیق مجدد حضور دوران سپرى مى کنند. سرزمین و فضاى نورانى مکه و مدینه به عنوان محل نزول وحى و ارتباط آسمان و زمین همواره شاهد فریادنیایش هاى عارفانه و برخاسته از عمق جان مسلمانانى است که با وحدت ظاهرى و باطنى هم سو، هم جهت و هم راستا مى شوند تا وحدت امت اسلامى را در مکان و زمان معینى به نمایش بگذارند، بر این اساس سرزمین عربستان به عنوان کهن ترین بلکه اولین نقطه پیدایش کره خاکى، خاستگاه حضرت ابراهیم (ع) به عنوان پرچمدار توحید، برپایى خانه خدا و مردم در این سرزمین، تشکیل حکومت نبوى و پیوند روزانه همه خداپرستان با این سرزمین و اعتقادات، آموزه ها و ارزش هاى ناشى از دین جهانى و خاتم گسترش یافته ازاین مرکز هدایت گر داراى چنان اهمیتى است که هیچ سرزمین دیگرى قابل مقایسه باآن نیست، اما این سرزمین و کشور با اهمیت فراز و فرودهایى را در زمینه ایفاى نقش نسبت به سرنوشت مسلمانان شاهد بوده و می باشد.
هر چند سرزمین عربستان مرکز جهان اسلام بوده و مکه و مدینه در تثبیت و ماندگارى اعتقادات واحد مسلمان ها در طول تاریخ نقش کانونى داشته اما تحولات سیاسى دراین سرزمین به ویژه ظهور فرقه وهابیت از قرن نوزدهم سرنوشت این سرزمین را دچار تغییراتى نموده است و با برنامه ریزی ها و حمایت انگلستان بعد از جنگ جهانى اول شکل گیری عربستان سعودى در سال ١٩٢٦ و اعلام رسمى آن در ١٩٣٢ با ایدئولوژى وهابیت شرایط خاصى را پیش روى امت اسلامى قرار داده است. کشور کنونى عربستان علاوه بر سابقه تاریخى و فرهنگى منحصر به فرد به دلیل برخوردارى از وسعت زیاد (مساحتى حدود٢٢٤٠٠٠٠ کیلومتر مربع) یکى از کشورهاى قاره آسیا و واقع شدن در منطقه استراتژیک اى در منطقه،خاورمیانه و وجود بزرگترین منابع و مخازن انرژى در آن داراى اهمیت ویژه جهان اسلام و در سطح جهانى است. جمعیت این کشور در سال ٢٠٠٦ در حدود ٢٧میلیون برآورد شده که حدود ٧ میلیون نفر آن اتباع بیگانه مقیم عربستان هستند. حدود ٨٥ درصد سعودها از نظر قومى عرب هستندو حدود ١٢ درصد از جنوب آسیا یا نسل هاى جنوب آسیایى (هندى ها،بنگلادشى ها، پاکستانى ها) هستند. جمعیت بیش از ٧ میلیونى مهاجرى که در عربستان وجود دارند شامل:1.4میلیون هندى(یک وچهاردهم میلیون)،یک میلیون بنگلادشى ،٩٥٠ هزار فیلیپینى، 900هزار پاکستانى،900هزار مصرى،٨٠٠هزار یمنی،٥٠٠هزار اندونزیایى،٣٥٠هزار سریلانکایى،  ٢٥٠هزار سودانى،100هزارسورى،80هزارترک،ده هزار افغانى و حدود100هزار غربی هستند.
جمعیت این کشور عموما مسلمان و اکثر آنها سنى مذهب هستند که عمده آن به دلیل شرایط پیوند تئوریسین هاى فرقه وهابى و ساختار حکومت پیرو وهابیت و سلفى گرى هستند و جمعیت شیعى این کشور بیش از ٢٥ درصد برآورد مى شود که اغلب آنها در استان هاى شرقى، در حاشیه خلیج فارس،استان هاى جنوب غربى و همچنین مدینه منوره زندگى مى کنند. تحمیل اندیشه وهابیت از یک سو توسط حاملان اعتقادات متعصب و متحجر سلفى و حضور دولتمردان برخوردار از حمایت قدرت هاى استعمارگر چون انگلیس و آمریکا در حدود یک قرن از دیگر سو باعث شده است تا نقش کشور عربستان در تعامل با جهان اسلام و کشورهاى سلطه گر بسیار با اهمیت باشد.
منبع روزنامه صیح صادق دوشنبه ٢٥ آذر ١٣٨٧ - شماره 380

نقش رهبری در تداوم انقلاب

انحراف مدیران

مردم به صورت نیروهای پراکنده و بالقوه‌ای می‌باشند که نیازمند رهبری می‌باشند که آنان را جمع و متحد، تبدیل به قدرت متمرکزی نماید. به دلیل اهمیت فوق‌العاده نقش مدیران در تحولات اجتماعی و سیاسی است که در جامعه‌شناسی سیاسی، پیرامون آن بحث ها و نظریات زیادی وجودی دارد. عده‌ای معتقد به محوریت و منحصر بودن نقش رهبران در تحولات و قائم به فرد بودن انقلاب ها، و عده‌ای معتقد به نقش تعیین‌کننده پیوند مردم و رهبران و گروهی معتقد به حاکمیت شرایط می‌باشند. به هرحال واقعیت این است که مردم تحت تأثیر رهبران و عملکرد آنان و همچنین انگیزه‌های اعتقادی و منافع جمعی به انقلاب کشیده می‌شوند و یا از انقلاب فاصله می‌گیرند. به عبارت دیگر تأثیر متقابل مردم و رهبران در درازمدت تعیین‌کننده سرنوشت انقلاب ها می‌باشد.

امام خمینی

در جریان انقلاب اسلامی ایران، قبل و بعد از پیروزی نقش رهبری و مردم و پیوند آنان کاملاً روشن است. حضرت امام خمینی از ابتدای شروع نهضت اسلامی تا آخرین روزهای حیات خود، این اصل اساسی را در رهبری خود حفظ کرد و قطعاً یکی از دلائل موفقیت رهبری معظم‌له و پیروزی انقلاب اسلامی همین موضوع بوده است. پیوند مردم و رهبری نه در کلام و شعار بلکه در ایمان و عمل، مؤثر و کارساز است. چه بسیار رهبرانی بودند و هستند که داعیه مردمی بودن داشتند، ولی مردم نه تنها باور نکردند، بلکه آنان‌ را دشمن خود می‌دانستند. چنین رهبرانی در انقلاب های معاصر بسیار بوده است. مردم نیرویی هستند که به همراه رهبران انقلاب را به پیروزی می‌رسانند، ولی آنان در سطح مدیران و مقامات نظام انقلابی قرار نمی‌گیرند. آنان خواستار بهبود وضعیت زندگی و آزادی های اساسی می‌باشند که، تنها در درازمدت امکان‌پذیر است. آن هم در صورتی که رهبران و مقامات مصمم به اجرای برنامه‌های بنیادی و تحقق عدالت در کشور باشند، وگرنه مردم از انقلاب روی برمی‌گردانند، و آگاهانه و یا ناآگاهانه به ضد انقلاب تبدیل می شوند. حضرت امام امکان تغییر روحیات و خلقیات و انعکاس آن در رفتارها و سیاستگزاری ها را از نظر دور نداشت و لذا با عبارات مختلف از قبیل «یاد خدا بودن»، «خود را ندیدن»، «به قیامت فکر کردن»، «بی‌اعتنایی به زخارف دنیا» و «ساده زیستن» خواسته‌اند زمینه‌های انحراف و دور شدن از مقصد و هدف را از بین ببرند.

وی در وصیت‌نامه خود این موضوع را مورد توجه قرار داد و چنین نوشت:

«وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر، که عصر تهاجم ابرقدرت ها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهوری اسلامی، و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای آینده آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند، و گمان ننمایند که رهبری فی نفسه برای آنان تحفه‌ای است و مقام والایی. بلکه وظیفه سنگین و خطرناکی است که لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد. از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال می‌خواهم که ما و شما را از این امتحان خطرناک با روی سفید در حضرت خود بپذیرد، و نجات دهد. و این خطر خفیف‌تر برای رؤسای جمهور حال و آینده و دولت ها و دست‌اندکاران، به حسب درجات و مسئولیت ها نیز هست که باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارک او بدانند.»

حضرت رسول

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمود: «صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی، الامراء و العلماء» دو گروه از امت من اگر صالح باشند امت من صالح می‌شود و اگر فاسد باشند امت من فاسد می‌شود. زمامداران (مدیران) و دانشمندان.

در آینده‌نگری امام، نقش مردم و مدیریت نظام همراه و همگام دیده شده است. آنچه بیش از هرچیز برای استکبار جهانی اهمیت دارد، از خود بیگانه شدن ملت هاست و نجات از شر وابستگی در گرو یک جهاد علمی عظیم و همگانی است. ترتیب که ضمن تأکید بر اهمیت دستگاه مدیریت و رهبری کشور و تأثیر آن بر روند تحولات آینده، مردم نیز دارای نقش و مسئولیت سنگین و حساس می‌باشند. به طوری که مردم می‌توانند تأثیر تعیین‌کننده‌ای در دستگاه مدیریت و رهبری به صورت مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشند. تأکید بر شرکت در انتخابات، حضور در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی، انجام امر به معروف و نهی از منکر و شرکت در نمازهای جمعه، در این راستا می‌باشند.

«وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات چه انتخاب رئیس‌جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر در صحنه باشند. و اشخاصی که انتخاب می‌کنند روی ضوابطی باشد که اعتبار می‌شود. ... از این قرار عدم دخالت ملت، از مراجع و علماء بزرگ تا طبقه بازاری و کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می‌باشند، چه در نسل حاضر و چه در نسل های آتیه، و چه بسا در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است.»

تضعیف فرهنگ انقلاب

فصل اساسی نظریه‌های مربوط به انقلاب ها مربوط به چگونگی و محتوای اعتقادات و فرهنگ مردم قبل و بعد از انقلاب است.

آنانکه پیرامون ظهور و سقوط انقلاب ها مطالعه و تحقیق می‌کنند، قبل از هرچیز به دقت در مورد باورها، اعتقادات و ارزش های مطلوب و نامطلوب مردم بررسی و پس از آن به تحلیل جریان انقلاب و علل شکست و سقوط آنها می‌پردازند.

اگر امروز بحث از تهاجم فرهنگی و در نهایت استحاله فرهنگی است دقیقاً در راستای تحقق این اصل اساسی و بنیادی در حرکتهای انقلابی جهان است.

زیرا در آستانه تحول اشکال سلطه، آنچه بیش از هرچیز برای استکبار جهانی اهمیت دارد، از خود بیگانه شدن ملت ها، و خود را هیچ دانستن و صاحبان ابزار و ثروت را خدایگان دانستن می‌باشد. برای رسیدن به این هدف و یکسان شدن فکر و عقیده و جهانشمول شدن سلطه مادی، و تحقق نظریه دهکده جهانی، باید فرهنگهای دینی و مقاوم موقعیت خود را از دست بدهند، و همه به صورت مصرف‌کنندگان محصولات فکری و مادی آنان درآیند.

انقلاب های معاصر تلاش جدی و پی‌گیر برای ارتقاء سطح آگاهی و بینش سیاسی و فرهنگی مردم نداشتند درگیر اختلاف های داخلی و کسب قدرت و موقعیت حزبی و شخصی شدند. عقب‌ماندگی فرهنگی و سیاسی مردم، قدرت تشخیص واقعیت ها و دشمن‌شناسی آنان، متناسب با نیازها و شرایط زمان و مکان نبود. ادامه این وضعیت به تضعیف انقلاب و در درازمدت به سقوط آن منجر شد.

علت ناکامی نهضت مشروطه ما جز این نبود که رهبران بی‌آنکه به مردم آگاهی اجتماعی و بینش سیاسی داده باشند، به هدایت آنان در راه‌حل نهایی پرداختند. و یکبار دیگر دیدیم که ثمره چنین حرکتی بر جامعه‌ای که به آگاهی نرسیده و فرهنگ انقلابی ندارد، جز مجموعه‌ای از شعارهای مترقی! ـ اما ناکام ـ نبود. تاریخ کشورهای اسلامی خصوصاً ایران نشان می‌دهد که ایمان اسلامی مردم عامل اساسی حفظ موجودیت و تداوم حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنان بوده است.

امام خمینی

حضرت امام با آگاهی از این واقعیت و تجربیات گذشته، در آینده‌نگری خود بر حفظ انگیزه‌ها و باورهای اسلامی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تداوم انقلاب عنایت ویژه‌ای داشتند. زیرا علاوه بر اینکه یکی از علل اصلی وقوع انقلاب اسلامی بود ـ که طبعاً عامل بقاء نیز هست ـ عامل مهمی در حفظ وحدت ملی و هماهنگی دولت و ملت نیز می‌باشد. «اینجانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت می‌کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شود [استقلال و اقتدار داشته باشید] این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید.» فرهنگ عمومی و ساختارهای باقی‌مانده از دوران گذشته، مشکل بزرگی است. اگرچه در ابتدا مسأله و مانع مهمی محسوب نمی‌شود، ولی پس از گذشت مدت کوتاهی، زمانی که بحث از دفاع و ایثار برای حفظ و تداوم نظام جدید می‌شود، به دلیل نهادینه و ریشه‌دار نشدن ارزش های انقلاب، اکثریت مردم با روحیات و خلقیات به جای مانده از گذشته با مسائل جدید برخورد می‌کنند. به طوری که بهترین سیاست ها و برنامه‌ها در مرحله اجرا با مشکلات پیچیده‌ای مواجه می‌شوند، و عملاً یا به اجرا درنمی‌آیند و یا به شکلی ناقص انجام می‌شوند. متأسفانه فرهنگ عمومی دوران گذشته اثرات عیمقی بر وضعیت کشور پس از پیروزی انقلاب ها دارد، و دولتها معمولاً توجهی جدّی به این موضوع نمی‌کنند. عدم پیشرفت طرح ها، عدم حاکمیت قانون، فاصله طبقاتی، نابسامانی های نظام اداری، ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی بخشی از آثار و تبعات فرهنگ عمومی نامناسبی است که برای تغییر و تحول آن می‌بایست اقدامات گسترده‌ای صورت گیرد. در غیر این‌صورت عدم تعادل ها، ناتوانی در پاسخ به نیازهای مردم و جامعه، عقب‌ماندگی بیشتر فرهنگی و اقتصادی، موجب تضعیف تدریجی نظام و سرانجام سقوط و انحطاط را به دنبال خواهد داشت.

 تهدیدها و آسیب‌های خارجی 

شرایط درونی و داخلی در هرگونه تغییر و تحول نظام عامل اصلی و اساسی است، و عوامل خارجی مادامی که زمینه‌های داخلی مناسب باشند، می‌توانند مؤثر باشند. عوامل خارجی برای اثرگذاری و ایجاد تغییرات موردنظر بر نقاط ضعف و ضربه‌پذیر تکیه می‌کنند. زیرا اگر به نقاط قوت و قدرت حمله کنند قطعاً چیزی جز شکست نصیبشان نخواهد شد. زمانی دشمن حمله می‌کند که موازنه ی قوا به نفع او تغییر کرده است. بنابراین در صورت برقراری موازنه قوا یا برتری و تفوق نیروهای خودی بر دشمن، امکان حمله و اثرگذاری وجود ندارد، و یا بسیار ضعیف است. واقعیت این است که هر کشور و نظام، دشمنانی دارد. که شناخت آنان و خصوصاً تهدیدها و آسیب هایی که از طرف آنان وجود دارد یک ضرورت حیاتی است. در آینده‌نگری حضرت امام مهمترین تهدیدهای خارجی عبارتند از:

1ـ وابستگی

هرگاه دولت ها به دلیل از بین رفتن وحدت ملی، و یا فاصله گرفتن از مردم دچار ضعف می‌شدند، و قادر به تأمین نیازها و تحقق آرمان ها و احیاناً برقراری امنیت ملی نیستند، برای جلوگیری از سقوط خود به قدرت های خارجی تکیه می‌کنند و نظام وابسته شکل می‌گیرد. وابستگی به قدرت های خارجی زمانی تشدید می‌شود که «ضعف علمی و فنی»، «از خود بیگانگی» و «تشبه به غیر» امری عادی و جاری درآید. در چنین وضعیتی بسیاری از سیاست ها و برنامه‌های کشور تابعی از دیدگاه ها و نظرات و منافع قدرت های مسلط خواهد بود، و دیگر مصالح و منافع و امنیت ملی و به تبع آن استقلال معنا و مفهومی ندارند. «باید هشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست‌بازان پیوسته به شرق و غرب با وسوسه‌های شیطانی شما را به سوی این تاراجگران بین‌المللی نکشند، و با اراده مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگی ها قیام کنند، ... و بر دولت ها و دست‌اندکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسل های آینده از متخصصین خود قدردانی کنند، و آنان را با کمک های مادی و معنوی تشویق به کار نمایند، و از ورود کالاهای مصرف‌ساز و خانه‌برانداز جلوگیری نمایند، و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.» حضرت امام در پیامی که به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 خطاب به مردم و مسؤلین منتشر کردند، مطالب مهم و متعددی را بیان کردند. از جمله متذکر شدند:

«من به همه مسؤلین و دست‌اندرکاران سفارش می‌کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقاء اخلاقی، اعتقادی، علمی و هنری جوانان را فراهم سازید، و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوری‌ها همراهی کنید، و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگهدارید.» قطعاً نجات همه کشورها از شر وابستگی، در گرو یک جهاد علمی عظیم و همگانی است، که دولت ها و ملت ها با عزمی قاطع و با قدرت به انجام آن اقدام نمایند. آنچه که این روزها در جهان اسلام می‌گذرد، حاصل توطئه‌ها و ترفندهای استکبار جهانی و در رأس آن امریکا می‌باشد. به همین دلیل حضرت امام امریکا را بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین و «شیطان بزرگ» معرفی کرد، و اسرائیل را عامل اجرای سیاست ها و حافظ منافع آمریکا در قلب جهان اسلام می‌دانست. وابستگی به فروش نفت و وارد کردن بخش قابل ملاحظه‌ای از کالاهای حیاتی و اساسی، قطعاً یکی از ضعف های بزرگی است که دشمنان به عنوان اهرم فشار بر ضد جمهوری اسلامی و منافع آن به کار می‌گیرند و با تشدید فشار سعی در به سازش کشاندن و عقب نشاندن نظام از مواضع ارزشی و انقلابی دارند، لذا هرگونه اقدامی در جهت کاهش و در درازمدت قطع وابستگی به فروش نفت و واردات کالاهای اساسی یک ضرورت ملی برای حفظ استقلال و ارزش های انقلاب اسلامی است. متذکر می‌شود که برقراری روابط سیاسی، تبادل تجاری فرهنگی، همکاری علمی و فنی در صورت حفظ مصالح و منافع ملی هیچ منافاتی با استقلال کشور ندارد، و اگر اینگونه روابط مطالعه شده و دقیق انتخاب و اجرا شود در راستای اهداف اساسی نظام خواهد بود.

2ـ تحمیل جنگ و توطئه‌های گوناگون

ایجاد اختلاف و درگیری بین کشورهای مختلف و رقابت تسلیحاتی، تحمیل حکومت های کودتایی و ضدمردمی، محاصره و تحریم اقتصادی، بخشی از تهدیدها و آسیب های خارجی است که بر ضد دولت های مردمی خصوصاً انقلابی و اسلامی، توسط قدرت های بزرگ و استکباری به اجرا درمی‌آید. دولت ها و ملت ها باید با وحدت و هوشیاری به مقابله با اینگونه تهدیدها اقدام کنند، در غیر اینصورت به تدریج گرفتار تفرقه و ضعف می‌شوند. وجود جنگ های قومی، نژادی، مذهبی، جنگ های مرزی و تجزیه‌طلبانه، کشورهای مختلف را وادار به رقابت با یکدیگر برای خرید سلاح های بیشتر و پیچیده‌تر و از بین بردن ثروت و اندوخته‌های ملی و عقب ماندن از توسعه و پیشرفت می‌کند. حضرت امام نگران توطئه کشورهای بزرگ بر ضد کشورهای اسلامی خصوصاً ایران بود و به این دلیل بارها به ملتها و علمای اسلام هشدار داد و نصیحت کرد که فریب شیاطین و دشمنان را نخورند و ناآگاهانه ابزار سیاست ها و عامل منافع و استثمار آنها نشوند. «علماء اعلام و خطباء محترم کشورهای اسلامی، دولت ها را دعوت کنند که از وابستگی به قدرت های خارجی خود را رها کنند و با ملت خود تفاهم کنند. در این صورت پیروزی را در آغوش خواهید کشید، و نیز ملت ها را دعوت به وحدت کنید و از نژادپرستی که مخالف دستور اسلام است بپرهیزند.» آنچه که این روزها در جهان اسلام می‌گذرد، حاصل توطئه‌ها و ترفندهای استکبار جهانی و در رأس آن امریکا می‌باشد. به همین دلیل حضرت امام امریکا را بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین و «شیطان بزرگ» معرفی کرد، و اسرائیل را عامل اجرای سیاست ها و حافظ منافع آمریکا در قلب جهان اسلام می‌دانست. نکته مهم این است که خنثی کردن توطئه‌ها و تهدیدها و مقابله با آنها بستگی به شرایط داخلی دارد، اگرچه از خارج تحمیل می‌شوند.

دکتر جواد منصوری

منبع:http://www.tebyan.net/Politics_Social/Politics/Domestic_Policy/International/2007/6/4/42063.html

يکشنبه بیست و نهم 10 1387

تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی معاصر
 
انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده کردن خدا در محور حیات انسان و نیز، روشی برای زندگی فراتر از همه اختلافات ملی، قومی و مذهبی بود. انقلاب اسلامی از انقلاباتی است که حرکت و آثارش در چارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمی شود، بلکه دیدگاه فراملی دارد.
*چکیده
بسیاری از صاحب نظران و پژوهشگران، معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت های موثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده است. از این رو، در مقاله حاضر به برخی از این آثار می پردازیم. در آغاز مقاله به وجوه مشترکی که زمینه تاثیرگذاری متقابل انقلاب اسلامی و جنبش های سیاسی اسلامی معاصر را فراهم می آورد، اشاره شده است. پس از آن، بازتاب انقلاب اسلامی در بعد سیاسی و فرهنگی بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر مورد بررسی قرار می گیرد، در پایان یک نمونه، از هزاران نمونه ای که در این باره وجود دارد، یعنی حزب الله لبنان مورد استناد قرار می گیرد.
اقبال لاهوری در کتاب «فلسفه خودی» پیش بینی می کند که تهران در آینده قرارگاه مسلمانان خواهد شد. پس از انقلاب اسلامی نیز... ایران به صورت ام القرای دارالسلام در آمد. حتی ایران می تواند به علت موقعیت منحصر به فرد... و منابع عظیم و بی پایان انرژی، ابزار فرهنگی و اعتقادی نیرومند به مرکز سامان دهی تمدن نوین اسلامی درآید. زیرا، انقلاب اسلامی ایران، «در پیدایش، در کیفیت مبارزه و در انگیزه.. از سایر انقلابات جداست.» و می تواند در پیامدها و دستاوردها نیز، متمایز و پیشروتر از سایر انقلابات باشد. این ویژگی ها، ریشه در دین و باورهای برخاسته از مذهب دارد. این انقلاب برآمده از مذهب هم، به احیای دین و تجدید حیات اسلام در ایران و جهان مدد رساند که یکی از ابعاد آن، تولد و تداوم جنبش های سیاسی اسلامی معاصر در دو دهه اخیر است. به این دلیل، چند سوال در این باره وجود دارد، از جمله؛
1-چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر تاثیر گذاشت؟
2- انقلاب اسلامی ایران، چه تاثیراتی بر حرکت های سیاسی اسلامی معاصر گذاشت؟
3- میزان تاثیرگذاری انقلاب اسلامی بر نهضت های سیاسی اسلامی چقدر است؟
این مقاله درصدد است، به این سوالات سه گانه پاسخ گوید. بسترهای تاثیرپذیری جنبش های اسلامی از انقلاب اسلامی ایران در پاسخ به این سوال که چرا انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر تاثیر گذاشت؟ می توان به موارد مشترک فراوان موجود بین انقلاب اسلامی ایران و جنبش های سیاسی اسلامی معاصر اشاره کرد. این وجوه مشترک، تاثیر متقابل انقلاب اسلامی معاصر را فراهم آورد. از این زمینه ها که از آن ها به عنوان عوامل همگرایی یا عناصر همسویی و همرنگی نیز می توان یاد کرد، عبارتند از:
1-ایده واحد: انقلاب اسلامی ایران، گرچه یک انقلاب شیعی است، ولی همانند هر مسلمان و هر جنبش اسلامی دیگر، به وحدانیت (لااله الاالله) اعتقاد دارد، به رسالت پیامبر اکرم(ص) (اشهدان محمدرسول الله) معتقد است، کعبه را قبله آمال و آرزوهای معنوی خود می داند، قرآن را کلام خداوند سبحان و آن را منجی بشریت گمراه تلقی می کند، و به دنیای پس از مرگ و قبل از آن، به صلح، برادری و برابری ایمان دارد. همان گونه که امام خمینی(ره) فرمود: «در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است، با هم توحید کلمه کنید.» البته ویژگی کاریزمایی امام خمینی(ره) و مواضع ضداستعماری وی که بیشتر مسلمانان جهان بر آن اتفاق نظر دارند، بر تاثیر متقابل انقلاب اسلامی و جنبش های اسلامی افزود.
2-رقیب یکسان: انقلاب اسلامی و جنبش های اسلامی دارای دشمن مشترکند. این دشمن مشترک که همان استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا (شیطان بزرگ) و اسرائیل (غده سرطانی) است، همانند کفار قریش، مغولان وحشی، صلیبیون مسیحی، استعمارگران اروپایی و صرب های نژادپرست و.... کیان اسلام را تهدید می کند، در حالی که انقلاب اسلامی با طرح شعار «نه شرقی و نه غربی» علم مبارزه علیه دشمن مشترک جهان اسلام را به دوش گرفته است. امام خمینی(ره) در این باره فرمود: «دشمن مشترک ما که امروز اسرائیل و آمریکا و امثال این هاست که می خواهند حیثیت ما را از بین ببرند، و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند، این دشمن مشترک را دفع کنید.»
3- آرمان مشترک: انقلاب اسلامی ایران و جنبش های اسلامی معاصر، خواهان برچیده شدن ظلم و فساد و اجرای قوانین اسلام و استقرار حکومت اسلامی در جامعه مسلمانان و به اهتزاز درآوردن پرچم لااله الاالله در سراسر جهان از طریق نفی قدرت ها و تکیه بر قدرت لایزال الهی و توده های مردم اند. به سخن امام خمینی(ره)، در این مورد توجه کنید: «همه در میدان باشند، با هم باشند، ما می خواهیم حفظ اسلام را بکنیم، با کناره گیری نمی شود حفظ کرد، خیال نکنید که با کناره گیری تکلیف از شما سلب می شود.» البته برخی از جنبش های سیاسی اسلامی، تنها خواستار عمل به احکام اسلام در کشورهای خود و برخی نیز در پی تشکیل یک حکومت مستقل، بدون تاکید بر شکل اسلامی حکومت هستند. از این رو، می توان گفت، جنبش های اسلامی معاصر حیات خود را مدیون انقلاب اسلامی اند. زیرا، انقلاب اسلامی به اسلام و مسلمانان حیاتی تازه بخشید، آن ها را از عزلت و حقارت نجات داد، بر ناتوانی مارکسیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم در اداره و هدایت مسلمانان مهر تایید زد، و اسلام را به عنوان تنها راه حل برای زندگی سیاسی مسلمین مطرح ساخت. شیخ عبدالعزیز عوده، روحانی برجسته فلسطین گفته است: «انقلاب خمینی(ره)، مهم ترین و جدی ترین تلاش در بیدارسازی اسلامی ... ملت های مسلمان بود.» بنابراین، موجودیت و هستی سیاسی جنبش های سیاسی اسلامی به انقلاب اسلامی وابسته است. این امر زمینه های لازم برای تاثیرپذیری جنبش های اسلامی از انقلاب اسلامی را فراهم آورده است.
4- وحدت گرایی: تکیه و تاکید انقلاب اسلامی و رهبری آن بر لزوم وحدت همه قشرها و همه مذهب های اسلامی در نیل به پیروزی در صحنه داخلی و خارجی، زمینه دیگر گرایش جنبش های سیاسی اسلامی معاصر به سوی انقلاب اسلامی است. چون، انقلاب اسلامی به تاسی از اسلام ناب محمدی(ص) هیچ تفاوتی بین مسلمانان سیاه و سفید، اروپایی و غیر اروپایی قائل نیست، بر جنبه های اختلاف برانگیز در بین مسلمین پای نمی فشارد، بلکه با ایجاد دارالتقریب فرق اسلامی، برپایی روز قدس، صدور فتوای امام خمینی (ره) علیه سلمان رشدی و برگزاری هفته وحدت و ... در جهت اتحاد مسلمانان گام برداشته است. به همین دلیل، طیف گسترده ای از گروه های غیر شیعی و حتی جنبش های آزادی بخش غیر اسلامی، انقلاب اسلامی ایران را الگو و اسوه خود قرار داده اند. بنابراین، جای شگفتی نیست که مسلمان های سنی فلسطینی به نام و یاد امام خمینی(ره) به عملیات شهادت طلبانه دست می زنند. مجیب الرحمان شامی، روزنامه نگار پاکستانی در این باره می گوید: «تاثیر بزرگ دیگر امام این است که گرچه ایشان یک رهبر شیعه بودند.... با این وجود مبلغ جدایی نبودند، فریاد او برای اسلام بود.»
5- مردم مداری: مردم گرایی انقلاب اسلامی، عاملی در گسترش انقلاب و پذیرش آن از سوی ملت های مسلمان بوده است. انقلاب 57 و رهبری آن، بر این باور بودند که باید به ملت ها بها داد نه به دولت ها، به عنوان مثال، حج و اهمیت ارزشی که ایران اسلامی به آن می داد، یکی از مقولاتی است که نشان دهنده مردم گرایی انقلاب ایران است. زیرا، امام خمینی(ره)، حج را از یک مراسم عبادی خارج کرد، آن هم از طریق زنده کردن برائت از مشرکین که آن نشانی از برائت از مشرکین توسط پیامبر (ص) در صدر اسلام است. اگر چه تاوان مردمی کردن حج، کشتار حدود 400 زائر ایرانی در حج 1366 بود، ولی سه سال بعد که بار دیگر، پای ایرانیان به مکه باز گردید، فریاد برائت از مشرکین حجاج همچنان باقی ماند، البته در مقیاسی محدودتر. همه آنچه را که بین ایران انقلابی و جهان اسلام وجود دارد، وجوه مشترک نیست. بلکه اختلاف ها و دشواری هایی نیز در این باره به چشم می خورد. از جمله: الف. تشیع امامیه: نسبت شیعیان به کل مسلمانان جهان، ده درصد است. آن ها به جز ایران عراق و سوریه، حاکم بر قدرت سیاسی نیستند، با این که در کشورهایی چون بحرین و لبنان، اکثریت با شیعیان است، نوعی معارضه تاریخی بین شیعه و سنی وجود داشته و دارد. البته تضاد تسنن وهابی و نزدیکی تسنن سوری با انقلاب اسلامی بیشتر است، وحتی تسنن متاثر از تصوف نیز، تضاد کمتری با شیعه دارد. سپاه صحابه در پاکستان، طالبان در افغانستان از مصادیق بارز مخالفین تشیع در جهان اسلام اند. به هر روی علی رغم وحدت خواهی و وحدت طلبی انقلاب ایران، تضاد اهل سنت با شیعه، به کلی از بین نرفته است.
ب. عرب و فارس: تعارض بین عرب و عجم، از آغاز ورود اسلام به ایران پدید آمد. جریان شعوبیه نمونه ای از این تعارض قومی است. عباسیان و امویان و نیز عثمانیان و صفویان، به نوعی دیگر این معارضه را دامن زدند، جنگ عراق علیه ایران به عنوان جنگ قادسیه یا مهم ترین جنگ بین مسلمانان و ساسانیان و در واقع بین ایرانیان وعرب ها توجیه می شد. به هر روی، آنان ایرانیان را مجوس می دانستند، و بر این اساس، اعراب را برابر با اسلام و ایرانیان را مخالف با آن می دیدند.
ج. صدور انقلاب اسلامی: برخی از شعارها و پیام های انقلاب اسلامی، مثل این سخن امام (ره) «نهضت ما دارد توسعه پیدا می کند و می رود توی ملت ها ...» از سوی برخی به منزله قصد ایران برای مداخله در سایر کشورها و براندازی نظام های سیاسی آن ها تلقی شد. در حالی که، یک سال بعد از سخن فوق، امام فرمود: «صدور با سرنیزه، صدور نیست. صدور آن وقتی است که اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی، این ها رشد پیدا کند» معظم له در جای دیگر فرمود: «معنای صدور انقلاب ما، این است که همه ملت ها بیدار شوند، و همه دولت ها بیدار شوند، خودشان را از این گرفتاری هایی که دارند ... نجات بدهند.» در مجموع علی رغم همه دشواری هایی که برای برقراری روابط ایران انقلابی و جهان اسلام و تاثیرپذیری متقابل آن دو وجود دارد،ولی وجوه مشترک آن دو بسیار بیشتر است. تاثیرپذیری جنبش های اسلامی از انقلاب اسلامی در پاسخ به این سوال که انقلاب اسلامی ایران، چه تاثیراتی بر حرکت های سیاسی اسلامی معاصر گذاشت؟ به آثار متعدد و متنوع می توان اشاره کرد. پرداختن به همه این آثار، از حوصله این مقاله خارج است. بنابراین، تنها به بخشی از این بازتاب، در دو قسمت سیاسی و فرهنگی اشاره می کنیم:

الف: انعکاس سیاسی: در این قسمت به پاره ای از بازتاب های سیاسی سه مقوله «انتخاب اسلام به عنوان ایدئولوژی مبارزه» «تلاش برای دست یابی به حکومت اسلامی» و «نقش انقلاب اسلامی بر حیات سیاسی جنبش های اسلامی» می پردازیم. یکی از مهم ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، تجدید حیات اسلام در جهان است. حضرت آیت الله خامنه ای - مقام معظم رهبری - در این باره فرمود: «علی رغم گذشت بیش از یکصدوپنجاه سال از برنامه ریزی مدرن و همه جانبه علیه اسلام، امروز در سراسر دنیا یک حرکت عظیم اسلامی به وجود آمده است که به موجب آن اسلام در آفریقا، آسیا و حتی در قلب اروپا، حیات جدیدی را بازیافته و مسلمانان به شخصیت و هویت واقعی خود پی برده اند.» به بیان دیگر، عمردوره ای که اعتماد به نفس در میان مسلمانان، به ویژه در قشر تحصیل کرده آن از بین رفته و شمار فراوانی از آنان، خواهان هضم شدن در هویت جهانی بوده و گذشته خود را به فراموشی سپرده و اگر توجهی به گذشته می کردند از باب تفنن و سرگرمی بود، به پایان رسید، و انقلاب اسلامی آن اعتماد به نفسی را که روزگاری پشتوانه تمدن بزرگ اسلامی بود، احیا و بارور کرد.
این تجدید حیات اسلام، آثار مختلفی را برای جنبش های اسلامی به ارمغان آورد. یکی از این آثار، انتخاب اسلام به عنوان بهترین و کامل ترین شیوه مبارزه است. سخنگوی جهاد اسلامی فلسطین در ملاقات با امام خمینی(ره) در این باره گفت: «انتفاضه بارقه ای از نور و بازتابی از پیروزی های بزرگ انقلاب شماست، انقلابی که بزرگ ترین تحول را در عصر ما بوجود آورد.» در حالی که قبل از آن، اسلام در صحنه مبارزه علیه اسرائیل نقش چندانی نداشت. چنین رویکردی به معنای کنارگذاشتن اندیشه های غیر مذهبی به ویژه ناسیونالیسم، لیبرالیسم و کمونیسم و دور ریختن اندیشه جبری بودن سرنوشت انسان بود که همگی در نجات ملل اسلامی از چنگال استبداد داخلی و خارجی ناتوان بودند. به عقیده شیخ عبدالله شامی، یکی از رهبران مبارز فلسطینی «پس از انقلاب اسلامی ایران، مردم فلسطین دریافتند که برای آزادی، به قرآن و تفنگ نیاز دارند.» این در حالی است که برای چند دهه حرکت های انقلابی، اغلب در اختیار گروه های مارکسیستی بود. به هر روی، انقلاب اسلامی، تأکیدی بر بعد سیاسی اسلام بود، و از آن پس، در برخی از کشورها، سازمان های مخفی شکل گرفت و مبارزه مسلحانه بر پایه اسلام، سامان دهی شد.
روی آوردن به مبارزه براساس اسلام، تنها نتیجه تجدید حیات اسلام که آن را برخی اصول گرایی یا بنیادگرایی اسلامی می نامند، نیست. بلکه در گرایش جدید «اسلام تنها راه حل» برداشت نوین و تازه ای از اسلام صورت گرفت که در آن مسلمین به ایستادگی، مقاومت و پافشاری برای نیل به حقوق خویش تشویق شده اند. روزگاری این کار، از سوی حسن البناء و سیدقطب در جنبش اخوان المسلمین انجام می شد، ولی انقلاب اسلامی، اسلام انقلابی را به صورت جدی تر درآورد و مطرح ساخت. البته این ستیزه جویی انقلابی، تنها به معنای روی آوردن به اسلحه نخواهد بود، چون در آن شیوه های مسالمت آمیز، مشابه آنچه حزب اسلام گرای رفاه در ترکیه برگزید، نیز دیده می شود.
نظام اسلامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفت، به صورت بهترین الگو و مهم ترین خواسته سیاسی مبارزان مسلمان درآمد. یکی از رهبران مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق در این باره گفت: «ما در آن موقع می گفتیم، اسلام در ایران پیروز شده است، و به زودی به دنبال آن در عراق نیز پیروز خواهد شد. بنابراین، باید از آن درس بگیریم و آن را سرمشق خود قرار دهیم. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی، حدود 1.5 میلیارد مسلمان را برانگیخته و آنان را برای تشکیل حکومت الله در کره زمین به حرکت درآورد. این رویکرد، در اساسنامه، گفتار و عمل سیاسی جنبش های اسلامی سیاسی معاصر به شکل های مختلفی مشاهده می شود. علاقه جنبش گران مسلمان به ایجاد حکومت اسلامی به سه صورت زیر ابراز شده است:
الف: برخی از گروه های اسلامی در جهان تسنن به صورت آشکار هراسی از مخالفت با دولت های نامشروع ندارند، و به احادیثی که اطاعت از حاکم اسلامی را در هر شرایط لازم دانسته، چندان توجهی نمی کنند، بلکه خواهان استقرار حکومت اسلامی و یا نظام مصطفی(ص) در کشورشان شده اند، و آن را برخی از گروه ها در اساسنامه (مانند مجلس اعلای انقلاب عراق) و یا در اعلامیه های خود (مانند حزب الدعوه) و... مطرح کرده اند. البته برخی از جنبش های اسلامی (مانند کشمیر و افغانستان) دستیابی به استقلال سیاسی را اولین هدف سیاسی خود، قبل از تاسیس حکومت اسلامی قرار داده اند.
ب: بعضی از گروه های اسلامی دیگر با طرح لزوم اجرای شریعت اسلامی (مانند نهضت جمعیت ارشاد اسلامی مصر) و یا با ترجمه کتاب حکومت اسلامی امام خمینی(ره) (مانند الیسار الاسلامی مصر) و یا با تاکید بر جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها راه حل (مانند جبهه نجات اسلامی الجزایر) و... علاقه مندی خود را برای برپا کردن یک حکومت اسلامی ابراز کرده اند. آیت الله محمدباقر صدر هم قبل از شروع جنگ تحمیلی در تلاش بود، رژیم عراق را سرنگون و یک حکومت اسلامی به شیوه حکومت ایران یعنی جمهوری اسلامی برپایه ولایت فقیه به وجود آورد. در قیام 1370 ش..1991م. شیعیان عراق، میل به تاسیس حکومت اسلامی در رادیو صدای انقلاب عراق به گوش می رسید.
ج: برخی از حرکت های دیگر اسلامی، خویش را از دایره تنگ ناسیونالیسم خارج کرده و خواهان برپایی یک نظام اسلامی برپایه امت واحد مسلمان از خلیج فارس تا اقیانوس اطلس شده اند (مانند رابط الدعوه الاسلامیه در الجزایر) و یا این که براساس اصل ولایت فقیه و قبول آن، از رهبری انقلاب اسلامی ایران پیروی می کنند. این دسته از گروه ها، دو گونه اند. دسته ای که از لحاظ عقیدتی و مذهبی خود را مقلد رهبری انقلاب اسلامی ایران می دانند (مانند جنبش امل در لبنان)، و دسته ای که هم از لحاظ سیاسی و هم مذهبی از رهبری انقلاب اسلامی ایران تبعیت می کنند (مانند جنبش حزب الله لبنان).
گروه ها و سازمان های اسلامی مذکور، برای نیل به یک نظام مبتنی بر اسلام، شیوه و روش های مختلفی را در پیش گرفته اند. برخی تنها از طریق اقدام قهرآمیز و مسلحانه (مانند حزب الله حجاز) و کودتا (مانند جنبش آزادی بخش بحرین) درصدد نابود کردن رژیم حاکم هستند. در نقطه مقابل، گروه هایی قرار دارند که شرایط فعلی را برای دست زدن به اقدامات مسلحانه مساعد نمی دانند، و با توسل به شیوه های مسالمت آمیز از قبیل شرکت در انتخابات پارلمانی در پی تغییر نظام موجود هستند (مانند حزب اسلام گرای رفاه). اما گروه های دیگر هم وجود دارند که به هر دو روش پایبندند، جنبش حزب الله نمونه ای از این گروه است که در مصاف با اسرائیل و حکومت مارونی لبنان و به منظور استقرار حکومت اسلامی به دو روش متمایز و در عین حال مکمل هم یعنی جنگ با اسرائیل و شرکت در انتخابات مجلس روی آورده است.
انقلاب اسلامی ایران در تولد و تحرک سیاسی بسیاری از جنبش های اسلامی سیاسی نیز نقش داشته است. چنین تاثیری با مروری بر پرونده سیاسی جنبش های اسلامی دهه های اخیر به روشنی دیده می شود. برخی از گروه های اسلامی سیاسی، تولد و موجودیت خود را مدیون انقلاب اسلامی اند. این گروه ها دو دسته اند، دسته ای که از یک جنبش اسلامی غیر فعال پیشین منشعب شده اند (مانند امل اسلامی از جنبش امل و جنبش جهاد اسلامی از اخوان المسلمین فلسطین، در واقع بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین مرکز جهاد اسلامی فلسطین در نوار غزه فعال شد). و دسته ای که وابسته به جنبشی و گروهی نبوده اند، بلکه موجود و پدیده ای جدیدند (مانند نهضت اجرای فقه جعفری پاکستان) اگرچه دسته اخیر بیش از دسته نخست، مدافع و متاثر از انقلاب اسلامی است، اما همه این گروه ها در دفاع از انقلاب اسلامی ایران، پیروی از رهبری آن و نیز الگو قرار دادن آن اشتراک نظر دارند.
بعضی دیگر از گروه ها و جنبش های سیاسی اسلامی به تاثیر از تجدید حیات اسلام که از ثمرات انقلاب اسلامی ایران در قرن اخیر است، از حالت رکود، رخوت و انفعال خارج شده اند، و با نیرو و سازماندهی جدیدی به مبارزه نظامی و سیاسی علیه حکومت و دولت های حاکم پرداخته اند. مثلاً حرکت اسلامی در دانشگاه های النجاعع، بیرزیت، غزه، بیت المقدس و الخلیل، به نحو چشمگیری پس از انقلاب اسلامی گسترش و توسعه یافت و یا فعالیت گروه جماعه المسلمین که حضوری محدود در نوار غزه داشت، در پی انقلاب اسلامی ایران و نیز به دنبال احکام صادره از سوی دادگاه نظامی رامله علیه اعضای آن، افزایش پیدا کرد. بخشی از این گروه ها، تنها به افزایش حجم فعالیت های خود اقدام کرده اند و در روند مبارزه به شیوه های مسالمت آمیز توجه دارند. بخشی دیگر بر شدت و حجم تلاش های ضددولتی خود افزوده اند، و با تکیه بر روش های مسلحانه درصدد نابودی رژیم های حاکم هستند. سازمان انقلاب اسلامی جزیره العرب از گروه نخست و جبهه اسلامی سوریه از گروه دوم محسوب می شوند.
انقلاب اسلامی ایران در تحرک سیاسی آن دسته از جنبش های به ظاهر اسلامی که هیچ گونه و یا کمترین علقه ای به انقلاب اسلامی ندارند، هم به شکل دیگری مؤثر بوده است. این گروه ها که با تولد انقلاب اسلامی و به منظور مقابله با آن متولد و یا گسترش یافته اند، با کمک دولت ها و اشخاص مخالف انقلاب اسلامی و به ویژه با پشتیبانی و با حمایت مالی دولت هایی چون دولت پادشاهی عربستان سعودی شکل گرفته اند. وهابیت در پاکستان، ساف در فلسطین اشغالی و سازمان پیکار اسلامی در عراق، نمونه هایی از این گروه ها به شمار می روند. به همین جهت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، صف اسلام سازش کار (اسلام آمریکایی) از صف اسلام ناب محمدی(ص) کاملاً جدا شده است. از این رو، کشورهای عربی مسلمان برای جلوگیری از ظهور قیام مردمی متاثر از انقلاب اسلامی، تلاش زیادی را برای بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی و تظاهر به اسلام آغاز کرده اند.
ب. تاثیر فرهنگی: امور فرهنگی از آن حیث مهم هستند که پایه و اساس امور سیاسی حرکت های سیاسی را فراهم می آورند. به دیگر سخن، امور فرهنگی زمینه ساز امور سیاسی اند. به این دلیل، رنگ و بوی سیاسی به خود می گیرند، و در مقوله سیاسی، شایستگی مطرح شدن را می یابند. از این رو، در این بخش، صرفاً چند مقوله فرهنگی بازگشت به ارزش های مبارزه اسلامی، پیروی شعائر و شعارهای انقلابی ایران و... مطرح می شود. البته ذکر این چند مورد به معنای آن نیست که سایر امور فرهنگی بی اهمیت است.
انقلاب اسلامی ایران ارزش های فرهنگی نوینی را در مبارزه سیاسی جنبش های اسلامی مطرح کرد. یکی از این ارزش ها، گرایش به جهاد است. جنبش های اسلامی پس از انقلاب اسلامی ایران، جهاد، شهادت و ایثار جان را به عنوان اصول اساسی پذیرفته اند. به بیان دیگر، اصولی چون جهاد، شهادت و فداکاری که سمبل حرکت های انقلابی شیعیان و شعار انقلاب اسلامی بود، به عنوان اصول اساسی مبارزه پذیرفته شد، و به آن، با دیده تکلیف و فریضه دینی می نگرد. سخن گوی جنبش جهاد اسلامی فلسطین در دیدار با امام(ره) و در خطاب به ایشان گفت: «با ظهور انقلاب شما، ملت مسلمان و بزرگ ما فهمید که راهش، راه جهاد و مبارزه است.» شیخ اسعد تمیمی یکی از رهبران فلسطینی در این باره گفت: «تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غایب بود، حتی در عرصه واژگان، مثلاً به جای جهاد از کلماتی چون نضال و کفاح استفاده می شد.» البته جنبش های سیاسی اسلامی معاصر، این کلمات را به شکل های مختلفی چون (عملیات شهادت طلبانه (مثل فلسطین) و یا مبارزه مسلحانه و جنگ (مانند افغانستان) به کار گرفته اند.
مردمی بودن که یکی از ویژگی های انقلاب اسلامی ایران است، در جنبش های سیاسی اسلامی راه یافته است. به عبارت دیگر، این جنبش ها دریافته اند که اسلام توانایی بسیج توده های مردم را دارد. بر این اساس، آنها از اتکا به قشر روشنفکر به سوی اتکا به مردم گرایش یافته اند، و در نتیجه پایگاه مردمی خود را گسترش داده اند. مثلاً هسته اصلی مبارزه در فلسطین را روحانیون، دانشجویان، جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند. به هر روی، پس از انقلاب اسلامی ایران، جنبش ها مبارزات خود را به صورت مردمی پی می گیرند. به عقیده دکتر حسن الترابی رهبر جبهه اسلامی سودان، انقلاب اسلامی اندیشه کار مردمی و استفاده از توده های مردم را به عنوان هدیه ای گران بها، به تجارب دعوت اسلامی در جهان اسلام عطا کرد. گرایش به اندیشه کار مردمی، جنبش های اسلامی را به سوی وحدت طلبی مذهبی و قومی سوق داد. به عنوان مثال، یکی از مواد بیانیه شش ماده ای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، بر وحدت اسلامی تکیه دارد. در مجموع، این امر، جنبش های اسلامی سیاسی را از اختلاف و تفرقه دور ساخته و آنها را از تشکیلات قوی تر، امکانات وسیع تر، حمایت گسترده تر و پایداری بیشتر برخوردار ساخت.
شکل دیگر تاثیرات انقلاب اسلامی ایران بر جنبش های سیاسی اسلامی معاصر، به تقلید شعارهای انقلاب اسلامی از سوی جنبش گران مسلمان برمی گردد. مثلاً شعار مردم مسلمان معترض ترکیه، قبل از کودتای 1359 آن کشور، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بود. شهروندان کابل بر فراز بام منازل خود فریاد الله اکبر سر می دادند، در پلاکاردهای مسلمانان مصر شعار لاشرقیه و لاغربیه دیده شده است. مردم کشمیر در راهپیمایی دویست هزار نفری 1369 شعار الله اکبر و خمینی رهبر را مطرح کردند. جهاد اسلامی فلسطین بر آن است که فلسطینی ها همان شعارهایی را سر می دهند که انقلاب اسلامی منادی آن بود. آن ها با فریاد بلند فریاد می زنند، لااله الاالله، الله اکبر، پیروزی از آن اسلام است. در واقع، آن ها شعارهای قوم گرایی و الحادی را به یک سو انداختند، و شعارهای انقلاب اسلامی را برگزیدند. در سال های 1369 تا 1379 در خیابان های کیپ تاون آفریقای جنوبی شعار و ندای الله اکبر، بسیار شنیده شد. این یادآور و مؤید این کلام رهبری انقلاب است که فریاد الله اکبر مردم الجزایر بر پشت بام ها درس گرفته از ملت انقلابی ایران است.

جنبش سیاسی اسلامی معاصر به تاثیر از انقلاب اسلامی ایران از مسجد سرچشمه می گیرد و به مسجد و اماکن مقدسه ختم می شود. حتی دانشجویان انقلابی، حرکت های ضددولتی خود را از مسجد دانشگاه ها سامان می دهند. بدین سان مساجد رونق تازه ای یافته اند، و مرتب بر ساخت مساجد تازه افزوده می گردد. به عنوان مثال، تعداد مساجد ساخته شده در فلسطین طی سالهای 1378 و 1379 سه برابر سال های قبل از آن بود. و نیز برنامه های مساجد افزایش یافته، گفت و گوی های سیاسی در مساجد زیاد شده گرایش به مسجد و نمازهای جمعه و جماعت فزونی گرفته و مساجد بیش از گذشته به مرکز مخالفت های ضددولتی تبدیل گردیده است. هسته های اصلی مبارزه از درون مساجد و با فکر و اندیشه اسلامی شروع و گسترش یافت و مبارزات به شکلی مردمی و همه جانبه درآمد. و به همین دلیل، دومین مرحله انتفاضه که در ماه های پایانی 1379 شکل گرفت، به انتفاضه الاقصی معروف است، قبل از آن نیز، به انتفاضه، انقلاب مساجد می گفتند. شاید به این علت، امام جماعت مسجد الاقصی معروف است، قبل از آن نیز، به انتفاضه، انقلاب مساجد می گفتند. شاید به این علت، امام جماعت مسجدالاقصی می گوید، مسجد به صورت منبع الهام، ثبات و پیوستگی مبارزان فلسطینی علیه اشغالگران درآمده است.
از دیگر مظاهر انقلاب اسلامی ایران که در پیروان جنبش های سیاسی اسلامی معاصر دیده می شود، حجاب است. با پیروزی انقلاب اسلامی، گرایش به حجاب اسلامی در اقصی نقاط جهان اسلام فزونی گرفت. حتی در برخی از کشورهای اسلامی چون لبنان و الجزایر، چادر که سمبل حجاب ایرانی است، مورد استفاده قرار گرفت. در ترکیه، علی رغم مخالفت های دولتی، رعایت حجاب رو به گسترش است. زنان فلسطینی گرایش بیشتری به حجاب پیدا کرده اند، در کنار آن، گرایش به نماز بیشتر شده، انتشار مجلات و نشریات اسلامی افزایش یافته و مشروب فروشی ها و مراکز فساد و فحشاء مورد حمله زیادی قرار می گیرند. حجاب اسلامی، حتی تا دل اروپا هم نفوذ کرده است، به گونه ای که گرایش به حجاب در مدارس فرانسه و مخالفت مکرر دولت این کشور با حجاب، پدیده ای به نام جنگ روسری را پدید آورده است.
یکی دیگر از آثار فرهنگی انقلاب اسلامی ایران بر حرکت های اسلامی و سیاسی معاصر، تظاهرات به سبک ایران است که در برخی از کشورهای اسلامی اتفاق افتاد. مثلامردم شهرهای عراق، چون نجف و کربلادر تایید انقلاب اسلامی ایران و به تاسی از آن، در روز 23 بهمن 1357، تظاهراتی شبیه به ایران برپا نمودند. در پی آن، تظاهراتی به شکل ایران در شهرهای کاظمین، الثوره، بغداد و دیاله به رهبری آیت الله محمدباقر صدر برقرار شد. حتی در آغاز انتفاضه جدید مردم عراق، یعنی در 1370، آن ها همانند تظاهرات کنندگان ایرانی مخالف شاه در سال 1356 و 1357، شهر حلبچه را به خمینی شهر نام گذاری کردند و کنترل شهرها را به دست گرفتند. شیعیان عربستان سعودی اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در شهرهای قطیف، صفرا، اباقیق، خنجی و شیهات دست به تظاهرات زدند. تظاهرات مشابهی در سال 1357 در شهرهای قونیه، یوزکات و کوجائیلی ترکیه صورت گرفت. این روند، کم و بیش در سال های بعد نیز ادامه یافت.
شعارنویسی به شیوه مبارزان انقلابی ایران مورد توجه جنبش گران مسلمان است. به عنوان مثال، مردم مصر در مخالفت با رژیم مبارک، شعارهای لااله الاالله، محمد رسول الله(ص) و آیات قرآن را بر روی شیشه اتومبیل می نویسند. در نجف، شعارهایی از قبیل بله به اسلام و نه به عفلق بر روی دیوارها نوشته می شد. در انتفاضه 15 شعبان 1370 عراق، شعار النجدی یا ایران به چشم می خورد. علاوه بر آن، اعلامیه ها، سخنرانی ها و پوسترها به شکل مشابه آنچه در ایران اتفاق افتاد، در کشورهای اسلامی چاپ و انتشار می یابد. هنوز در منطقه شیعه نشین بیروت یعنی ضاحیه، شعارهای انقلاب اسلامی و تصاویر رهبری آن وجود دارد.
بازتاب انقلاب اسلامی، بررسی یک نمونه: بهترین پاسخ به این پرسش که انقلاب اسلامی به چه میزان بر جنبش های اسلامی معاصر تاثیر گذاشته است؟ معرفی و توصیف مصادیق است. البته مصادیق معتقدند، اما برخی از آن ها دارای برجستگی بیشتری هستند. در این مورد، لبنان و حزب الله برجسته ترین نمونه است. بین ایرانیان و لبنانی ها، علقه های فراوانی چون پیوندهای تاریخی علما و مردم جبل عامل با ایران دوران صفویه، فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی روحانی بلندآوازه ایرانی، امام موسی صدر به عنوان رهبر شیعیان لبنان، تشکیلات بر جای مانده از او یعنی جنبش امل، حضور شیعیان بسیار در لبنان، وجود دشمن مشترک (اسرائیل)، حمله اسرائیل به جنوب لبنان، کمک های انساندوستانه جمهوری اسلامی ایران محرومان لبنانی، مهاجرت و سکونت دائم مقداری از اتباع لبنان در ایران و... وجود دارد. این پیوندها باعث شده است که انقلاب اسلامی ایران بیش از هر جا در لبنان موثر باشد. این تاثیر در زمینه های متعددی مشاهده می شود. در زمینه فرهنگی، تعداد زیادی از تصاویر بزرگ امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در نقاط مختلف لبنان به چشم می خورد. بر روی دیوارهای آن عکس شهدایی دیده می شود که جان خود را در راه مبارزه علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی (دشمن شماره یک ایران) از دست داده اند. مردان با ظواهر اسلامی در خیابان ها در رفت و آمد هستند. زنان ملبس به حجاب اسلامی اند و در اجتماعات عمومی، جایگاه زنان از مردان جداست. و مردم لبنان از ایران به عنوان یک دولت انقلابی و اسلامی حمایت می کنند.
در لبنان، حزب الله بیش از هر گروه سیاسی اسلامی دیگر، تحت تاثیر انقلاب اسلامی قرار دارد. علاوه بر زمینه های مشترک موجود بین ایران و لبنان، انگیزه های دیگری موجب چنین تاثیر شگرف شده است. این انگیزه ها را می توان در پذیرش رهبری انقلاب اسلامی به عنوان رهبر دینی و سیاسی از سوی حزب الله و کمک های تسلیحاتی، مالی و ... ایران به حزب الله خلاصه کرد. هم چنین حزب الله از لحاظ اقتصادی و اجتماعی با اعطای کمک های تحصیلی به مستضعفان، توزیع داروی رایگان بین بیماران، تقسیم آب بین نیازمندان، ارائه خدمات درمانی به محرومان، البته در پرتو حمایت ایران به شدت فعال است. در عین حال از لحاظ نظامی از اسلحه و جنگ جدا نیست. بلکه بر پایه اصل جهاد همواره آماده پاسخگویی به حمله احتمالی دشمن صهیونیستی است، و در این باره، اعضای حزب الله لبنان براساس شعار اسلامی امام خمینی(ره) یعنی اسرائیل باید از بین برود، قسم یاد کرده اند که جنگ با اسرائیل را تا آخرین لحظه ادامه دهند. در بعد فرهنگی حزب الله شعارهایی را از انقلاب اسلامی به عاریت گرفته و سمبل های انقلاب اسلامی را سمبل خود می داند. پیروزی حزب الله در دو دهه از فعالیتش علیه اسرائیل در مقایسه با فعالیت 40 و 50 ساله ساف، نشان از سودمندی استفاده از شعارهای اسلامی و جهاد مقدس علیه اشغالگران و عدم اتکاء به کشورهای دیگر در مبارزه ضداسرائیلی دارد.
حزب الله لبنان در بعد سیاسی هم به شدت از انقلاب اسلامی ایران تاثیر پذیرفته است، و برخلاف جنبش امل رهبری انقلاب ایران را در دو بعد سیاسی و مذهبی و بر پایه اصل ولایت مطلقه فقیه پذیرفته اند. به همین جهت از مواضع منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی ایران حمایت بعمل می آورند، و در پی تاسیس حکومت اسلامی مشابه جمهوری اسلامی در لبنان هستند. حسین موسوی رهبر جنبش امل اسلامی در این باره می گوید: «ما به جهان اعلام می کنیم که جمهوری اسلامی مادر ماست. دین ما، ملکه ما، خون ما و شریان حیات ماست.» در مجموع می توان گفت که علت توفیق حزب الله دو چیز است: اولا، به مبارزه رنگ اسلامی زد، شعارهای اسلامی برگزید، جهاد علیه اشغالگران را اعلام نمود. ثانیا، بدون اتکا به کشورهای دیگر، مبارزه خود را اداره کرد و آن را به انجام رسانید. که هر یک از این دو علت توفیق نیز، برگرفته از انقلاب اسلامی ایران است.
انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده کردن خدا در محور حیات انسان و نیز، روشی برای زندگی فراتر از همه اختلافات ملی، قومی و مذهبی بود. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی از انقلاباتی است که حرکت و آثارش در چارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمی شود، بلکه دیدگاه فراملی دارد، از این رو، بر روی ملت ها حساس است و تمایل به فراگیر شدن دارد. بنابراین، بر جنبش های اسلامی سیاسی معاصر تاثیر گذاشته، و به آنان جرات و جسارت مبارزه داده است. و به آنان می گوید اسلام به ملتی خاص تعلق ندارد و هدف آن، نجات محرومان و مستضعفان است. نتیجه آن که، انقلاب اسلامی چراغ رستگاری و نجات را برافراشته است، البته این که مسلمانان، به ویژه جنبش های اسلامی بتوانند از نور این چراغ به هدایت و سعادت نایل آیند. به عوامل متعددی بستگی دارد که مهمترین آن، اراده و تلاش آن ها در چارچوب اسلام و با الگوگیری از انقلاب اسلامی است.

* منبع : www1.farsnews.com ، دوشنبه ٢٥ آذر ١٣٨٧   مرتضی شیرودی

سه شنبه بیست و چهارم 10 1387

 مال من غرق نمى شود!به آقا شیخ ابراهیم کلباسى(1) ـ رحمه اللّه  ـ که مال التجاره داشت و با آن امرار معاش مى نمود، خبر دادند که کشتى هاى تجارى غرق شده و مال التجاره ى شما هم در ضمن اموال دیگر غرق شده است، ایشان فرمودند: مال من غرق نمى شود، چون حقوقش(2) را داده ام. بعد از مدّتى خبر آمد که مال التّجاره ى ابراهیم نامى با نشانى هایى که داشته از میان آن همه بار غرق نشده است.  1. فقیه بزرگ، محمّد ابراهیم بن محمّد حسن کاخکى اصفهانى کلباسى (1180 ـ 1262)، صاحب اشارات الاصول و...
2. یعنى خمس اموالم را داده ام.

سه شنبه بیست و چهارم 10 1387
رقابت وبلاگ نویسان تبیانی 
از این پس در مورد مورد مسابقه وبلاگ نویسی در موضوع انقلاب اسلامی و زیر موضوعات زیر خواهم نوشت.
موضوع اصلی فراخوان :انقلاب اسلامی ایران

موضوعات فرعی : - دستاوردهای انقلاب اسلامی- ثبت خاطرات و شنیده های انقلاب- نقش رهبری در انقلاب اسلامی- انقلاب  اسلامی و سایر حرکتهای انقلابی در دنیا- شهدای انقلاب اسلامی- روزشمار انقلاب

شنبه بیست و یکم 10 1387
X