امروز که سعی داشتم به صورت سریع متن بیانات معظم له را در اجتماعات گوناگونی که در استان کردستان ایراد فرموده بودند مرور نمایم، در عین شعف و شوق از ترسیم مبانی نظری حرکت توفنده انقلاب در گام های بعدی، نگران کم توجهی احتمالی رسانه ها و اندیشمندان دغدغه مند به این مباحث عمیق و بنیادین، به خاطر حجم بالای فرمایشات در این مدت کوتاه، و اکتفا به مباحث روز شدم که امید است حداقل خود این حقیر توفیق پرداخت جدی تر به آنها را در آینده نزدیک داشته باشم.
در ادامه، و با توجه به در پیش بودن انتخابات مهم دهمین دوره ریاست جمهوری و برای درک دیدگاه های صریح معظم له، در گام اول تنها به جمع آوری و نقل عبارات مهم ایشان در این چند روز سفر کردستان در این خصوص اکتفا می نمایم.
امروز برخلاف دوران طاغوت، دولتها خودشان به سراغ مردم مىآیند. یک روزى بود که مردم باید زحمت میکشیدند، تلاش میکردند تا به حضور دولتها برسند؛ امروز به برکت اسلام، دولتها هستند که راه مىافتند و به استانهاى مختلف، شهرهاى مختلف و دورافتادهترینِ نقاط کشور میروند؛ رئیس جمهور میرود، وزیر میرود، مسئولین گوناگون میروند. مردم بعضى از این جاهائى که رئیس جمهور در آنجاها حضور پیدا میکند، میگویند ما در دوران گذشته یک مدیرکل را هم در اینجا ندیده بودیم! راست هم میگویند. این از برکت اسلام است. اسلام حکومتها را موظف میکند که به دشوارترین کارها و به ضعیفترین مردم بیشتر بپردازند تا به کارهاى آسان؛ و خوشبختانه امروز این وجود دارد. خدا را سپاسگزاریم.
مىبینید اگر چنانچه رئیس جمهورى شور و نشاط و شوق و اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگى را براى این کشور انجام میدهد؛ میخواهند این نباشد
بهترین کیست؟ من نسبت به شخص، هیچگونه نظرى ابراز نمیکنم؛ اما شاخصهائى وجود دارد. بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگرى و تجملپرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافیگرى باشد، مردم را به سمت اشرافیگرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد
نامزدهاى محترمى که تاکنون نامنویسى کردهاند و مشغول تبلیغات و اظهاراتى هستند - اگرچه حالا وقت قانونى هم نرسیده، اما تبلیغات میکنند؛ اشکالى ندارد - سعى کنند با انصاف عمل کنند. اثبات و نفىشان با توجه به حق و صدق باشد. چیزهائى را که انسان میشنود، باور نمیکند که از زبان نامزدها و آن کسانى که دنبال این مسئولیتها هستند، از روى صدق و صفا خارج شده باشد. گاهى انسان حرفهاى عجیب و نسبتهاى عجیبى میشنود. این حرفها مردم را نگران میکند؛ کسى را هم به گویندهى این حرفها دلبسته و علاقهمند نمیکند! نامزدهاى محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومى را تخریب نکنند. این همه نسبت خلاف دادن به این و آن، تخریب کنندهى اذهان مردم است؛ واقعیت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده که از همهى این آقایان اوضاع کشور را بیشتر میدانم و بهتر خبر دارم، میدانم که بسیارى از این مطالبى که بعنوان انتقاد دربارهى وضع کشور و وضع اقتصاد و اینها میگویند، خلاف واقع است؛ اشتباه میکنند. انشاءاللَّه اشتباه است.
یکى از دشمنىها همین است که این پدیدهى باارزشِ تأثیر حضور مردم و نقشآفرینى مردم در ادارهى کشور و مدیریت کشور را در تبلیغات خودشان نفى کنند یا ندیده بگیرند یا انکار کنند. بارها و بارها در اظهارات صریحشان، در اظهارات کنایهآمیزشان، در انتخابات کشورمان خدشه کردند. نه؛ انتخابات کشور ما از انتخابات اکثر این کشورهاى مدعى دمکراسى، هم آزادتر است، هم پرشورتر است، هم انگیزهى مردم در این انتخابات بیشتر است. انتخابات پرشور، انتخابات خوب، سالم. دشمن خدشه میکند. از دشمن انتظارى هم جز دشمنى نیست؛ چه انتظارى هست؟ بىتوقعى از دوستان است. بىتوقعى از کسانى است که جزو این ملتند؛ واقعیات را دارند مىبینند؛ مىبینند که این انتخابات چگونه سالم و متقن انجام میگیرد، در عین حال، همان حرفى را که دشمن میزند، اینها هم میزنند! من انتظارم این است: کسانى که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ میگویند؟ چرا بىانصافى میکنند؟ چرا خلاف واقع میگویند؟ چرا این همه زحماتى را که این ملت و مسئولین در طول این سالهاى متمادى متحمل شدند، ندیده میگیرند؟ چرا؟ چرا ناسپاسى میکنند؟
اینى که یا مسئولان ما، یا در دورههاى انتخابات مثل وضع کنونى، نامزدهاى انتخاباتى ما براى جلب توجه دیگران حرفهاى غربىها را تکرار کنند، این هیچ امتیازى محسوب نمیشود. امتیاز این نیست که ما آن چیزى را بگوئیم که غرب مىپسندد. اینها کسانىاند که با فکر ایرانى، فکر اسلامى، هویت اسلامى و ایرانى مخالفند. خدا را سپاس میگوئیم که ملت ایران آن رشد و آگاهى لازم را به دست آورد تا توانست بر این همه موانع فائق بیاید.
این موضوعى که نگاه به آینده دارد، مسئلهى شعار دههى چهارم است - که شروع شده - یعنى پیشرفت و عدالت. اعلام کردهایم که این دهه، دههى پیشرفت و عدالت باشد. البته با گفتن و با اعلام کردن، نه پیشرفت حاصل میشود و نه عدالت؛ اما با تبیین کردن، تکرار کردن و همتها و عزمها را راسخ کردن، هم پیشرفت حاصل میشود و هم عدالت. ما میخواهیم مسئلهى پیشرفت و عدالت، در دههى چهارم به یک گفتمان ملى تبدیل بشود. همه باید آن را بخواهیم؛ تا نخواهیم، طراحى و برنامهریزى و عملیات تحقق پیدا نخواهد کرد و به هدف هم نخواهیم رسید؛ باید تبیین بشود.
امروز و در دوران عظمت اسلام، سربلندى نظام اسلامى و سربلندى ملت ایران به خاطر مواضع ضد استکبارىاش، آدم مىبیند اگر کسى در تریبونهاى جهانى در مقابل آمریکا و اسرائیل و صهیونیسم و همپیمانانشان بایستد و صریح حرف بزند، یک عدهاى این جا خجالت میکشند! دست به دست هم میمالند ومیگویند: آقا! آبرویمان رفت! مثل همان خجالت کشیدنى که در دوران طاغوت، از نماز خواندن یکى میبردند. چرا خجالت بکشیم؟! مواضع صریح ملت ایران - و بخصوص جوانها - در مقابل ظلمها و ستمهاى بین المللى هرگز نبایستى متوقف بشود.
اگر در پی انتخابات، کسانی در مراکز گوناگون سیاسی و اقتصادی روی کار بیایند که بجای ادامه راه امام و ترویج اصول و ارزشهای امام و انقلاب، بخواهند با تملق گویی دولتهای مستکبر غربی، به خیال خود موقعیتی برای ایران دست و پا کنند، این برای ملت یک مصیبت است.
این آگاهی عمومی، همچون تمامی صحنه های دیگر، در انتخابات نیز جلوه کند تا حضور آگاهانه ملت مانع از سرکار آمدن کسانی شود که بخواهند در مقابل دشمنان تسلیم شوند و آبروی ملت را ببرند.