معرفی وبلاگ
صفحه ها
دسته
سخن روز
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 289293
تعداد نوشته ها : 108
تعداد نظرات : 52
Rss
طراح قالب
GraphistThem272

نقش رهبری در تداوم انقلاب

انحراف مدیران

مردم به صورت نیروهای پراکنده و بالقوه‌ای می‌باشند که نیازمند رهبری می‌باشند که آنان را جمع و متحد، تبدیل به قدرت متمرکزی نماید. به دلیل اهمیت فوق‌العاده نقش مدیران در تحولات اجتماعی و سیاسی است که در جامعه‌شناسی سیاسی، پیرامون آن بحث ها و نظریات زیادی وجودی دارد. عده‌ای معتقد به محوریت و منحصر بودن نقش رهبران در تحولات و قائم به فرد بودن انقلاب ها، و عده‌ای معتقد به نقش تعیین‌کننده پیوند مردم و رهبران و گروهی معتقد به حاکمیت شرایط می‌باشند. به هرحال واقعیت این است که مردم تحت تأثیر رهبران و عملکرد آنان و همچنین انگیزه‌های اعتقادی و منافع جمعی به انقلاب کشیده می‌شوند و یا از انقلاب فاصله می‌گیرند. به عبارت دیگر تأثیر متقابل مردم و رهبران در درازمدت تعیین‌کننده سرنوشت انقلاب ها می‌باشد.

امام خمینی

در جریان انقلاب اسلامی ایران، قبل و بعد از پیروزی نقش رهبری و مردم و پیوند آنان کاملاً روشن است. حضرت امام خمینی از ابتدای شروع نهضت اسلامی تا آخرین روزهای حیات خود، این اصل اساسی را در رهبری خود حفظ کرد و قطعاً یکی از دلائل موفقیت رهبری معظم‌له و پیروزی انقلاب اسلامی همین موضوع بوده است. پیوند مردم و رهبری نه در کلام و شعار بلکه در ایمان و عمل، مؤثر و کارساز است. چه بسیار رهبرانی بودند و هستند که داعیه مردمی بودن داشتند، ولی مردم نه تنها باور نکردند، بلکه آنان‌ را دشمن خود می‌دانستند. چنین رهبرانی در انقلاب های معاصر بسیار بوده است. مردم نیرویی هستند که به همراه رهبران انقلاب را به پیروزی می‌رسانند، ولی آنان در سطح مدیران و مقامات نظام انقلابی قرار نمی‌گیرند. آنان خواستار بهبود وضعیت زندگی و آزادی های اساسی می‌باشند که، تنها در درازمدت امکان‌پذیر است. آن هم در صورتی که رهبران و مقامات مصمم به اجرای برنامه‌های بنیادی و تحقق عدالت در کشور باشند، وگرنه مردم از انقلاب روی برمی‌گردانند، و آگاهانه و یا ناآگاهانه به ضد انقلاب تبدیل می شوند. حضرت امام امکان تغییر روحیات و خلقیات و انعکاس آن در رفتارها و سیاستگزاری ها را از نظر دور نداشت و لذا با عبارات مختلف از قبیل «یاد خدا بودن»، «خود را ندیدن»، «به قیامت فکر کردن»، «بی‌اعتنایی به زخارف دنیا» و «ساده زیستن» خواسته‌اند زمینه‌های انحراف و دور شدن از مقصد و هدف را از بین ببرند.

وی در وصیت‌نامه خود این موضوع را مورد توجه قرار داد و چنین نوشت:

«وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر، که عصر تهاجم ابرقدرت ها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشور به جمهوری اسلامی، و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای آینده آن است که خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند، و گمان ننمایند که رهبری فی نفسه برای آنان تحفه‌ای است و مقام والایی. بلکه وظیفه سنگین و خطرناکی است که لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد. از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال می‌خواهم که ما و شما را از این امتحان خطرناک با روی سفید در حضرت خود بپذیرد، و نجات دهد. و این خطر خفیف‌تر برای رؤسای جمهور حال و آینده و دولت ها و دست‌اندکاران، به حسب درجات و مسئولیت ها نیز هست که باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارک او بدانند.»

حضرت رسول

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمود: «صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی، الامراء و العلماء» دو گروه از امت من اگر صالح باشند امت من صالح می‌شود و اگر فاسد باشند امت من فاسد می‌شود. زمامداران (مدیران) و دانشمندان.

در آینده‌نگری امام، نقش مردم و مدیریت نظام همراه و همگام دیده شده است. آنچه بیش از هرچیز برای استکبار جهانی اهمیت دارد، از خود بیگانه شدن ملت هاست و نجات از شر وابستگی در گرو یک جهاد علمی عظیم و همگانی است. ترتیب که ضمن تأکید بر اهمیت دستگاه مدیریت و رهبری کشور و تأثیر آن بر روند تحولات آینده، مردم نیز دارای نقش و مسئولیت سنگین و حساس می‌باشند. به طوری که مردم می‌توانند تأثیر تعیین‌کننده‌ای در دستگاه مدیریت و رهبری به صورت مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشند. تأکید بر شرکت در انتخابات، حضور در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی، انجام امر به معروف و نهی از منکر و شرکت در نمازهای جمعه، در این راستا می‌باشند.

«وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات چه انتخاب رئیس‌جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر در صحنه باشند. و اشخاصی که انتخاب می‌کنند روی ضوابطی باشد که اعتبار می‌شود. ... از این قرار عدم دخالت ملت، از مراجع و علماء بزرگ تا طبقه بازاری و کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می‌باشند، چه در نسل حاضر و چه در نسل های آتیه، و چه بسا در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است.»

تضعیف فرهنگ انقلاب

فصل اساسی نظریه‌های مربوط به انقلاب ها مربوط به چگونگی و محتوای اعتقادات و فرهنگ مردم قبل و بعد از انقلاب است.

آنانکه پیرامون ظهور و سقوط انقلاب ها مطالعه و تحقیق می‌کنند، قبل از هرچیز به دقت در مورد باورها، اعتقادات و ارزش های مطلوب و نامطلوب مردم بررسی و پس از آن به تحلیل جریان انقلاب و علل شکست و سقوط آنها می‌پردازند.

اگر امروز بحث از تهاجم فرهنگی و در نهایت استحاله فرهنگی است دقیقاً در راستای تحقق این اصل اساسی و بنیادی در حرکتهای انقلابی جهان است.

زیرا در آستانه تحول اشکال سلطه، آنچه بیش از هرچیز برای استکبار جهانی اهمیت دارد، از خود بیگانه شدن ملت ها، و خود را هیچ دانستن و صاحبان ابزار و ثروت را خدایگان دانستن می‌باشد. برای رسیدن به این هدف و یکسان شدن فکر و عقیده و جهانشمول شدن سلطه مادی، و تحقق نظریه دهکده جهانی، باید فرهنگهای دینی و مقاوم موقعیت خود را از دست بدهند، و همه به صورت مصرف‌کنندگان محصولات فکری و مادی آنان درآیند.

انقلاب های معاصر تلاش جدی و پی‌گیر برای ارتقاء سطح آگاهی و بینش سیاسی و فرهنگی مردم نداشتند درگیر اختلاف های داخلی و کسب قدرت و موقعیت حزبی و شخصی شدند. عقب‌ماندگی فرهنگی و سیاسی مردم، قدرت تشخیص واقعیت ها و دشمن‌شناسی آنان، متناسب با نیازها و شرایط زمان و مکان نبود. ادامه این وضعیت به تضعیف انقلاب و در درازمدت به سقوط آن منجر شد.

علت ناکامی نهضت مشروطه ما جز این نبود که رهبران بی‌آنکه به مردم آگاهی اجتماعی و بینش سیاسی داده باشند، به هدایت آنان در راه‌حل نهایی پرداختند. و یکبار دیگر دیدیم که ثمره چنین حرکتی بر جامعه‌ای که به آگاهی نرسیده و فرهنگ انقلابی ندارد، جز مجموعه‌ای از شعارهای مترقی! ـ اما ناکام ـ نبود. تاریخ کشورهای اسلامی خصوصاً ایران نشان می‌دهد که ایمان اسلامی مردم عامل اساسی حفظ موجودیت و تداوم حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنان بوده است.

امام خمینی

حضرت امام با آگاهی از این واقعیت و تجربیات گذشته، در آینده‌نگری خود بر حفظ انگیزه‌ها و باورهای اسلامی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تداوم انقلاب عنایت ویژه‌ای داشتند. زیرا علاوه بر اینکه یکی از علل اصلی وقوع انقلاب اسلامی بود ـ که طبعاً عامل بقاء نیز هست ـ عامل مهمی در حفظ وحدت ملی و هماهنگی دولت و ملت نیز می‌باشد. «اینجانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت می‌کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شود [استقلال و اقتدار داشته باشید] این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید.» فرهنگ عمومی و ساختارهای باقی‌مانده از دوران گذشته، مشکل بزرگی است. اگرچه در ابتدا مسأله و مانع مهمی محسوب نمی‌شود، ولی پس از گذشت مدت کوتاهی، زمانی که بحث از دفاع و ایثار برای حفظ و تداوم نظام جدید می‌شود، به دلیل نهادینه و ریشه‌دار نشدن ارزش های انقلاب، اکثریت مردم با روحیات و خلقیات به جای مانده از گذشته با مسائل جدید برخورد می‌کنند. به طوری که بهترین سیاست ها و برنامه‌ها در مرحله اجرا با مشکلات پیچیده‌ای مواجه می‌شوند، و عملاً یا به اجرا درنمی‌آیند و یا به شکلی ناقص انجام می‌شوند. متأسفانه فرهنگ عمومی دوران گذشته اثرات عیمقی بر وضعیت کشور پس از پیروزی انقلاب ها دارد، و دولتها معمولاً توجهی جدّی به این موضوع نمی‌کنند. عدم پیشرفت طرح ها، عدم حاکمیت قانون، فاصله طبقاتی، نابسامانی های نظام اداری، ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی بخشی از آثار و تبعات فرهنگ عمومی نامناسبی است که برای تغییر و تحول آن می‌بایست اقدامات گسترده‌ای صورت گیرد. در غیر این‌صورت عدم تعادل ها، ناتوانی در پاسخ به نیازهای مردم و جامعه، عقب‌ماندگی بیشتر فرهنگی و اقتصادی، موجب تضعیف تدریجی نظام و سرانجام سقوط و انحطاط را به دنبال خواهد داشت.

 تهدیدها و آسیب‌های خارجی 

شرایط درونی و داخلی در هرگونه تغییر و تحول نظام عامل اصلی و اساسی است، و عوامل خارجی مادامی که زمینه‌های داخلی مناسب باشند، می‌توانند مؤثر باشند. عوامل خارجی برای اثرگذاری و ایجاد تغییرات موردنظر بر نقاط ضعف و ضربه‌پذیر تکیه می‌کنند. زیرا اگر به نقاط قوت و قدرت حمله کنند قطعاً چیزی جز شکست نصیبشان نخواهد شد. زمانی دشمن حمله می‌کند که موازنه ی قوا به نفع او تغییر کرده است. بنابراین در صورت برقراری موازنه قوا یا برتری و تفوق نیروهای خودی بر دشمن، امکان حمله و اثرگذاری وجود ندارد، و یا بسیار ضعیف است. واقعیت این است که هر کشور و نظام، دشمنانی دارد. که شناخت آنان و خصوصاً تهدیدها و آسیب هایی که از طرف آنان وجود دارد یک ضرورت حیاتی است. در آینده‌نگری حضرت امام مهمترین تهدیدهای خارجی عبارتند از:

1ـ وابستگی

هرگاه دولت ها به دلیل از بین رفتن وحدت ملی، و یا فاصله گرفتن از مردم دچار ضعف می‌شدند، و قادر به تأمین نیازها و تحقق آرمان ها و احیاناً برقراری امنیت ملی نیستند، برای جلوگیری از سقوط خود به قدرت های خارجی تکیه می‌کنند و نظام وابسته شکل می‌گیرد. وابستگی به قدرت های خارجی زمانی تشدید می‌شود که «ضعف علمی و فنی»، «از خود بیگانگی» و «تشبه به غیر» امری عادی و جاری درآید. در چنین وضعیتی بسیاری از سیاست ها و برنامه‌های کشور تابعی از دیدگاه ها و نظرات و منافع قدرت های مسلط خواهد بود، و دیگر مصالح و منافع و امنیت ملی و به تبع آن استقلال معنا و مفهومی ندارند. «باید هشیار و بیدار و مراقب باشید که سیاست‌بازان پیوسته به شرق و غرب با وسوسه‌های شیطانی شما را به سوی این تاراجگران بین‌المللی نکشند، و با اراده مصمم و فعالیت و پشتکار خود به رفع وابستگی ها قیام کنند، ... و بر دولت ها و دست‌اندکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسل های آینده از متخصصین خود قدردانی کنند، و آنان را با کمک های مادی و معنوی تشویق به کار نمایند، و از ورود کالاهای مصرف‌ساز و خانه‌برانداز جلوگیری نمایند، و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.» حضرت امام در پیامی که به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 خطاب به مردم و مسؤلین منتشر کردند، مطالب مهم و متعددی را بیان کردند. از جمله متذکر شدند:

«من به همه مسؤلین و دست‌اندرکاران سفارش می‌کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقاء اخلاقی، اعتقادی، علمی و هنری جوانان را فراهم سازید، و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوری‌ها همراهی کنید، و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگهدارید.» قطعاً نجات همه کشورها از شر وابستگی، در گرو یک جهاد علمی عظیم و همگانی است، که دولت ها و ملت ها با عزمی قاطع و با قدرت به انجام آن اقدام نمایند. آنچه که این روزها در جهان اسلام می‌گذرد، حاصل توطئه‌ها و ترفندهای استکبار جهانی و در رأس آن امریکا می‌باشد. به همین دلیل حضرت امام امریکا را بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین و «شیطان بزرگ» معرفی کرد، و اسرائیل را عامل اجرای سیاست ها و حافظ منافع آمریکا در قلب جهان اسلام می‌دانست. وابستگی به فروش نفت و وارد کردن بخش قابل ملاحظه‌ای از کالاهای حیاتی و اساسی، قطعاً یکی از ضعف های بزرگی است که دشمنان به عنوان اهرم فشار بر ضد جمهوری اسلامی و منافع آن به کار می‌گیرند و با تشدید فشار سعی در به سازش کشاندن و عقب نشاندن نظام از مواضع ارزشی و انقلابی دارند، لذا هرگونه اقدامی در جهت کاهش و در درازمدت قطع وابستگی به فروش نفت و واردات کالاهای اساسی یک ضرورت ملی برای حفظ استقلال و ارزش های انقلاب اسلامی است. متذکر می‌شود که برقراری روابط سیاسی، تبادل تجاری فرهنگی، همکاری علمی و فنی در صورت حفظ مصالح و منافع ملی هیچ منافاتی با استقلال کشور ندارد، و اگر اینگونه روابط مطالعه شده و دقیق انتخاب و اجرا شود در راستای اهداف اساسی نظام خواهد بود.

2ـ تحمیل جنگ و توطئه‌های گوناگون

ایجاد اختلاف و درگیری بین کشورهای مختلف و رقابت تسلیحاتی، تحمیل حکومت های کودتایی و ضدمردمی، محاصره و تحریم اقتصادی، بخشی از تهدیدها و آسیب های خارجی است که بر ضد دولت های مردمی خصوصاً انقلابی و اسلامی، توسط قدرت های بزرگ و استکباری به اجرا درمی‌آید. دولت ها و ملت ها باید با وحدت و هوشیاری به مقابله با اینگونه تهدیدها اقدام کنند، در غیر اینصورت به تدریج گرفتار تفرقه و ضعف می‌شوند. وجود جنگ های قومی، نژادی، مذهبی، جنگ های مرزی و تجزیه‌طلبانه، کشورهای مختلف را وادار به رقابت با یکدیگر برای خرید سلاح های بیشتر و پیچیده‌تر و از بین بردن ثروت و اندوخته‌های ملی و عقب ماندن از توسعه و پیشرفت می‌کند. حضرت امام نگران توطئه کشورهای بزرگ بر ضد کشورهای اسلامی خصوصاً ایران بود و به این دلیل بارها به ملتها و علمای اسلام هشدار داد و نصیحت کرد که فریب شیاطین و دشمنان را نخورند و ناآگاهانه ابزار سیاست ها و عامل منافع و استثمار آنها نشوند. «علماء اعلام و خطباء محترم کشورهای اسلامی، دولت ها را دعوت کنند که از وابستگی به قدرت های خارجی خود را رها کنند و با ملت خود تفاهم کنند. در این صورت پیروزی را در آغوش خواهید کشید، و نیز ملت ها را دعوت به وحدت کنید و از نژادپرستی که مخالف دستور اسلام است بپرهیزند.» آنچه که این روزها در جهان اسلام می‌گذرد، حاصل توطئه‌ها و ترفندهای استکبار جهانی و در رأس آن امریکا می‌باشد. به همین دلیل حضرت امام امریکا را بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین و «شیطان بزرگ» معرفی کرد، و اسرائیل را عامل اجرای سیاست ها و حافظ منافع آمریکا در قلب جهان اسلام می‌دانست. نکته مهم این است که خنثی کردن توطئه‌ها و تهدیدها و مقابله با آنها بستگی به شرایط داخلی دارد، اگرچه از خارج تحمیل می‌شوند.

دکتر جواد منصوری

منبع:http://www.tebyan.net/Politics_Social/Politics/Domestic_Policy/International/2007/6/4/42063.html

يکشنبه بیست و نهم 10 1387
X